امین باقرزاده
برندسازی جزو موضوعات مهمی است که تا به حال کمتر توسط شرکت های ایرانی مورد توجه قرار گرفته. اما این روزها شاهد افزایش نگاه ها به سوی آن هستیم. تا به حال چند مطلب در مورد برند سازی در نردبان خوانده اید.
حالا یک سایت به نام نامینیک برای این موضوع راه اندازی شده و یک کتابچه کوچک برند سازی هم به رایگان جهت دانلود کاربران قرار گرفته است.
اگر به این موضوع علاقمند هستید می توانید کتاب برندسازی اینترنتی را دانلود کنید. کتاب تنها از ۱۲ صفحه تشکیل شده اما در همین حجم کم، نکات مفید و جالبی به همراه دارد.
سامان بخشی
دروپال نسخه 7.20 همین دو هفته پیش ارایه شد. اما حالا یک آپدیت جدید از راه رسیده که مشکلات نسخه 7.20 را حل می کند. نسخه 7.21 برخی باگ ها و مشکلات با ماژول ها را حل نموده و تیم دروپال گفته در صورتی که با نسخه 7.20 به مشکل برخورده اید حتما به نسخه 7.21 ارتقا دهید.
شهرزاد انوری
اغلب افراد قبول دارند که میزان بهرهوری (productivity) کسبوکارها، به میزان توانایی مدیرانشان در اجرای موفق استراتژیهای کلیشان بستگی دارد. اما چه عامل دیگری تضمینکننده موفقیت یک کسب و کار است؟ شرکتهایی موفقند که کارکنانی علاقهمند و کارآمد داشته باشند تا هدفهایی را که در راستای استراتژیهای کلی آن سازمان است، عملی کنند.
پس اگر "تحقق اهداف"، کلید اصلی ساختن یک کسب و کار موفق است، گامهایی که کارآیی کسب وکار شما را افزایش میدهد تا اهداف استراتژیکتان را بهتر عملی کنید، کدامند؟ چگونه میفهمید که اهداف کسب و کارتان همراستا با استراتژیهای شرکت است و کارایی نیروی انسانیتان در بالاترین حد است تا در نتیجه کسب و کارتان به بالاترین سطح بهره وری دست یافته و بهترین نتایج را برایتان به ارمغان بیاورد؟ ادامه مطلب را از دست ندهید.
محمد رضا حقیری
آیا از گامهای «گردش کار» [1] در سازمان خود آگاهی دارید؟ چگونه وقایعی را که در سراسر سازمان شما اتفاق میافتد شناسایی کرده و به آنها پاسخ میدهید؟ ناآشنایی با آییننامهها و مقررات مشترک در سازمانها چه هزینههایی را بر کسبوکار شما تحمیل میکند؟ آیا میدانید بهرهوری پایین، کاهش رضایت مشتریان و افت موقعیت کسبوکارتان درمیان رقیبان، هزینههایی هستند که برای عدم اتوماتیک کردن فرآیندهای خود از طریق «مدیریت فرآیندهای کسبوکار» (BPM) باید بپردازید؟ به این دلیل است که 56 درصد از شرکتهای موجود در لیست Fortune 500 ادعا کردهاند که اتوماسیون فرآیندها از طریق BPM، یک اولویت اصلی برای آنها محسوب میشود.
امروزه تعداد زیادی نیرویکار و سیستمهای کسبوکار ناکارآمد وجود دارند که باعث ایجاد خدماتی کمکیفیت و هزینههای غیرضروری میشود و مشکلاتی را در زمینه رضایت کارمندان و مشتریان ایجاد میکند. اینها و مشکلات دیگر معمولا ارتباط نزدیکی با اطلاع، سنجش و کنترل فعالیتهای کاری بهطور روزانه دارند. تا زمانیکه فرآیندهای کسبوکار، غیر رسمی و نامشخص هستند و کارمندان در مورد وظایف خود و رویههای شرکت توجیه نشدهاند، شرکت با ناکارایی و تنگنا مواجه است.
BPM یک راهحل جامع برای درک و مدیریت روندهای موجود در سازمان شماست (از طریق تکنیکهایی مانند نگاشت/مستندسازی روندها و جریان کار) و به شرکتها کمک میکند تا بتوانند روابط کاری پیچیده موجود بین کارکنان، سیستمها و فرآیندها را بهگونهای سادهسازی کنند که کاملا قابل فهم شود و از این طریق بهرهوری سازمان و رضایت مشتریان افزایش یابد.
BPM پیش از اینکه یک ابزار یا تکنولوژی باشد، نوعی اصول و قواعد است و نه صرفا یک نرمافزار که خریداری کنید و بدون اطلاع از جزئیات دقیق برای اصلاح مسائل کسبوکار خود استفاده کنید؛ بلکه اشخاص نقشی اساسی در BPM ایفا میکنند.
میتوان BPM را بهشکل بنیادی اینگونه تعریف کرد: اصول مدلسازی، اتوماتیکسازی، اجرا، نظارت و بهینهسازی کردن روندهای کسبوکار برای افزایش سودآوری. ادامه مطلب را از دست ندهید.
بهبود عملکرد و چالاکی کسبوکارها با بهکار بستن یک یا همه موارد زیر:
- مجموعهای جامع، مستند و قابل فهم از فرآیندهای استاندارد که باعث تعریف یک چارچوب در این حوزه شده و شفافیت و کارایی را ارتقاء میبخشد. این چارچوب باعث میشود همه شرکتهای استفادهکننده از BPM فرایندهای مشابهی را در سازمان خود شکل دهند و این باعث افزایش امکان همکاری میان سازمانها میشود.
- رویکرد بهبود فرآیندها شامل برنامههایی برای اندازهگیری و نظارت بر فرآیندهای کسبوکار بهصورت روز بهروز و باهدف دستیابی به بهبود مستمر و بهرهوری بالا.
- استفاده از فناوری اطلاعت/نرمافزار از جمله مدلسازی و شبیهسازی فرآیند، گردشکار، یکپارچهسازی سازمان، گزارش کارها و سایر تکنولوژیها برای تسهیل در وقوع دو مورد بالا همچنین اتوماتیک کردن و بهینهسازی(optimize) بیشتر فرآیندها.
برای درک بیشتر از مفهوم مدیریت روندها در کسبوکار (BPM) بهتر است منظور خود از فرآیندهای کسبوکار را مشخصا بیان کنیم. فرآیند به توالی یا دنبالهای از فعالیتها گفته میشود که یکی پس از دیگری به جریان میافتد و با تشکیل دادن مجموعه ای از فعالیت ها، یک یا چند «ورودی» را به یک یا چند «خروجی» مورد نظر ما تبدیل میکند. این فعالیتها ممکن است توسط اشخاص یا سیستمها انجام گیرند و میتوانند بهصورت متوالی یا همزمان اتفاق بیفتند. فرآیند کسبوکار میتواند هر چیزی باشد، از پردازش یک سفارش مشتری گرفته تا بازکردن یک حساب جدید یا سازگار کردن یک کارمند جدید با محیط کار. مثلا جذب نیرو بهعنوان فرایند در یک سازمان متشکل از مجموعه فعالیتهای دنبال هم هستند که شامل وظائفی همچون تعیین نیاز، اعلام عمومی ، مصاحبه ، ارزیابی حین کار و استخدام خواهدبود.
در آغاز استفاده از BPM بسیار مهم است که بدانید فرآیندهای کسبوکار بسیار متنوعاند و میتوانید آنها را از بسیاری جهات دستهبندی کنید؛ مانند:
- سطح پیچیدگی
- مدت زمان
- حجم فعالیتهای مورد نیاز
- صنعت مرتبط
- سازمان مرتبط
اهمیت آگاهی از این دستهبندی ازاینرو است که استفاده از نرمافزارهای BPM برای مدیریت برخی فرآیندها مناسب نیست. برای مثال روندهای دارای چارچوب استاندارد، کنترلشده و تکرارشونده که میتوان آنها را به زیرمجموعهها شکست، کاندید خوبی برای استفاده از این دسته نرمافزارهاست؛ درحالیکه روندهای غیرقابل پیشبینی و بدون ساختار گزینههای خوبی نیستند. البته مشخص است که در این متن هدف بیان ساده برخی کلیات در این حوزه بوده و برای اطلاعات جزئیتر نیاز به مطالعات جامعتری است که برای مثال سایتWhat is BPN میتواند منبع خوبی در این زمینه باشد.
فعالیتهای مربوط به BPM را میتوان در شش گروه دستهبندی کرد: چشمانداز، طراحی، مدلسازی، اجرا، نظارت و بهینهسازی.
فعالیتها پیرامون یک چشمانداز استراتژیک و اهداف سازمان طراحی میشوند و هر فعالیت با لیستی از فرآیندها همراه است، هریک از این فعالیتها یک مدیر دارد که مسئول بهسرانجام رساندن مجموعهای از فرآیندهاست و هر فرآیند نیز خود از وظایفی تشکیل شده که باید مطابق با برنامه اجرا و گزارش داده شوند. مجموعهای از فرآیندها باعث موفقیت در یک تابع میشوند و مجموعهای از توابع برای دستیابی به اهداف سازمانی لازم است.
این بخش شامل شناسایی روندهای موجود و طراحی روندهایی است که باید وجود داشتهباشند. حوزههای مورد توجه در این مرحله عبارتاند از: نمایش جریان فرآیندها و فاکتورهای درونی آنها، روشهای استاندارد عملیاتی، هشدارها و تذکرها، توافقنامههای سطح خدمات و مکانیسمهای انتقال وظایف.
طراحی خوب، باعث کاهش تعداد مشکلات در عمر یک فرآیند میشود. این مرحله به شما این اطمینان را میدهد که یک طراحی تئوریک صحیح و کارآمد وجود دارد. بهبود میتواند در جریان کارهای میان انسانها، سیستمها یا انسان با سیستم رخ دهد و اهداف مختلفی همچون نظارت، بازار یا چالشهای رقابتی را دنبالکند.
هدف از این مرحله ایجاد مدلی است برای نمایش فرآیندهای موجود در شرکت. در این فاز به ایجاد یک دیاگرام سطح بالا از فرآیند میپردازیم و هدف گردآوری اطلاعات تنها در حدی است که برای درک مفهومی اینکه یک فرآیند چگونه کار میکند کافی باشد بدون اینکه درگیر جزئیات اجرایی شویم. (برای مثال کره زمین را با یک گوی شبیهسازی میکنیم و تنها کلیاتی از مکان قارهها و دریاهارا روی آن نمایش میدهیم.)
در این مرحله با استفاده از طراحی تئوریک بخش قبل به معرفی ترکیبی از متغیرها میپردازیم (مثل تغییر در اجارهبها یا هزینه مواد خام، که مشخص میکند یک فرآیند جگونه میتواند تحت شرایط مختلف انجام گیرد.) همچنین در این مرحله آنالیزهای مربوط به تاثیر تغییر متغیرهای مختلف در فرآیند را مورد بررسی قرار میدهیم.
در این فاز مدل گسترش مییابد تا به ایجاد مجموعهای از دستورالعملها، جزئیات و قواعد مورد نیاز برای اجرای فرآیند بپردازد و به طور خاص به تصمیمگیری درمورد نحوه اجرای یک فرآیند میپردازیم(وقتی کرهزمین با یک گوی مدل سازی شده، یک نقشه به معرفی مسیرهای دقیق بین دوشهر و کمک میکند تا بفهمید کدام مسیر برای مسافرت مناسبتر است.)
یکی از روشهای اتوماتیکسازی ایجاد یا خرید اپلیکشنهایی است که مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند را انجام دهند اما در عمل این اپلیکیشنها تمام مراحل را با دقت لازم انجام نمیدهند. روش دیگر استفاده از تلفیقی از نرمفزارها و دخالت انسانها است که این روش پیچیدهتر از روش قبلی است و مستندسازی فرآیندها را مشکل میسازد. اما نرمافزارهای BPM تمام مراحل فرآیند کسبوکار را از مرحله طراحی پوشش میدهند و تمام مراحل مستقیما توسط کامپیوتر انجام میگیرد. اگر یک مرحله برای اتوماتیکسازی کامل مشکل باشد، این اپلیکیشن درخواست ورودیهای انسانی میکند. در این روش امکان ارتقاء سریعتر روندها فراهم میشود.
فاز اجرایی BPM شامل تحلیل دستورالعملهایی است که در مرحله قبلی ایجاد شده و هدف از آن مدیریت جریان کار از ابتدا تا انتهای فرآیند است. در این روش نرمافزارهای BPM مسئول ایجاد وظایف و تحویل اتوماتیک آنها به افراد مشخص یا سیستمها براساس قوانین فرآیند هستند. درست مشابه روشی که در آن سیستم GPS درطول رانندگی و مرحله به مرحله و تا رسیدن به مقصد مسیر را به شما نشان میدهد درحالیکه راننده میتواند شخصا مسیرهای درست را از روی نقشه بخواند و به همان مقصد قبلی برسد اما استفاده از سیستم GPS کارآمدتر است و به راننده اجازه میدهد تا تنها بر رانندگی خود تمرکز کند به جای اینکه دائما نگران مسیریابی خود باشد.
در این فاز اجرای فرآیند اندازهگیری، پیگیری و مورد بازبینی قرار میگیرد تا پتانسیلها موجود برای ایجاد بهبود شناسایی شود.
در این مرحله مدیران از اطلاعات و درسهایی که در فاز اجرا آموختهاند بهعنوان مبنای ایجاد تغییر در فرآیندها استفاده میکنند. ارتقاء در روشهای جمعآوری دادهها، اضافه کردن یا حذف برخی وظایف، اتوماتیک کردن مراحلی از اجرای فرآیند که قبلا بهصورت دستی انجام میگرفت یا بهبود در کیفیت گزارشات ایجاد شده، از جمله اقداماتی است که در بخش بهینهسازی انجام میگیرد و هدف از آنها شناسایی تغییراتی است که باعث بهبود و ارتقاء یک فرآیند میشود.
در ادامه مثال قبل، تشخیص اینکه زمان مسیر رفته شده 30درصد افزایش یافته ممکن است به امتحان مسیر دیگری بپردازید که در ادامه مسیر از ترافیکهای بعدی دور شوید.
مهمترین هدف BPM که در بسیاری از موارد نادیده گرفتهمیشود دستیابی به پیشرفت و ارتقاء مداوم است. چراکه تنها چیز ثابت در زندگی تغییرات است. شرکت، محیط پیرامون شما و تکنولوژی تغییر میکنند. فرآیندهای شما نیز نیاز به تغییر و نمو دارند تا پاسخگوی نیازهای شما باشند.
بهتر است این مراحل را بهعنوان یک چرخه مداوم در نظر بگیریم که بهمحض اینکه پتانسیل تغییردر یک فرآیند یافت شد این چرخه دوباره از ابتدا آغاز میشود تا سرانجام بهترین گزینهها اجرا شوند. با این روش است که امکان پیشرفتهای دائمی و روبهرشد فرآیندها فراهم میشود.
[1] فعالیت هایی که پایان یکی، ورودی و شروع برای گام بعدی می باشد و گامها با هم همپوشانی نداشته باشند
امین باقرزاده
شما به عنوان رئیس یک شرکت، مسلما دوست ندارید که کارمندانی ناراحت و دیپرس داشته باشید، اما آیا خوشحال نگه داشتن کارمندان اهمیت زیادی در کارایی شرکت دارد؟
جواب طولانی است. اما اگر جواب کوتاه را بخواهید: آری. بر اساس مطالعه ای که در سال ۲۰۱۰ توسط Teresa M. Amabile پروفسور مدیریت شغلی دانشگاه هاروارد و یک محقق مستقل به نام Steven J. Kramer انجام شده است، ساخت یک محیط کاری شاد و کم کردن ناراحتی ها، کارایی و سازگاری کارمندان را افزایش می دهد.
آمارها نشان می دهد کارمندان در روزهای خوب - نسبت به حداکثر ممکن - ۷۶ درصد کارایی (میزان انجام کار) و ۵۳ درصد سازگاری (توانایی همکاری بهتر و بیشتر) دارند. در حالی که در روزهای ناراحت این مقادیر به ۲۵ در صد کارایی و ۴۳ درصد سازگاری کاهش می یابد.
اما چه چیزی کارمندان را خوشحال می کند؟ Jill Geisler در کتابش
(Work Happy: What Great Bosses Know (Center Street, 2012 این مسئله را بررسی کرده است. گیسلر یکی از اعضای برجسته هیئت مدیره انستیتو Poynter است. این انستیتو یک مدرسه روزنامه نگاری رایگان در سن پترزبورگ می باشد. او می گوید کارمندان شاد و خوشحال چند ویژگی معمول دارند.
گیسلر می گوید: کارمندان خوشحال همیشه احساس می کنند که مدیرشان «طرف خودشان» است. حس می کنند که مدیرشان توانایی ها، ضعف ها، امیدها و آرزوهای آنها را می شناسد. «مدیر با کارمندان چهره به چهره صحبت می کند و فقط از طریق ایمیل با آنها در ارتباط نیست.»
خانم گیسلر می گوید «مدیران موفق راهنما و برنامه ای برای سلامت محیط کارِ هر یک از کارمندان و تیم های خود دارند». به این معنی که دقیقا می دانند هر یک از کارمندانشان در چه وضعیتی بهترین کارایی را دارند. به چه مسائلی حساسیت دارند و در چه کاری بهتر از سایرین هستند. کارمندان خوشحال نیز باور دارند که رئیس شان به آنها گوش می کند و واقعا همیشه طرف آنها را می گیرد.
به گفته گیسلر شما باید بدانید که چگونه به کارمندانتان عکس العمل نشان دهید. زمانی که کسی را ستایش می کنید، ثمره اش را نیز خواهید داد. مثلا برای افزایش خلاقیت کارمندان تان، بهتر است بگویید:
«من عاشق روشی شدم که تو با بکار بردن علامت های bullet، بخش های مختلف گزارشت را از هم جدا و سازمان دهی کردی. کارت واقعا عالی بود. راجع به موارد مشابه چه نظری داری؟»
ستایش کردن کارهای خوب آنها، باعث می شود که آنها بخواهند دوباره آن کارها را تکرار کنند. حالا جملات بالا را مقایسه کنید با این جملات:
«طریقه استفاده ات از bullet ها خوب بود. مانند من انجامش دادی.»
این جملات هیچ تاثیر مثبتی روی کارمندتان نمی گذارد.
هرچند کارمندان خوشحال معمولا فرهنگ کاری با قوانین و توقعات مشخص دارند، اما خارج از این قوانین نیز آنها به یکدیگر کمک می کنند و مراقب احتیاجات هم هستند. خانم گیسلر می گوید، اگر شما بخواهید محیط کار جذابی برای کارمندان تان ایجاد کنید، اما از طرف دیگر اجازه مرخصی به کارمندی که قصد رفتن به مسابقه بیس بال پسرش را دارد، ندهید، انتظار یک محیط کار موفق را نداشته باشید. باید حس کمک کردن به یکدیگر در محیط کار واقعا وجود داشته باشد.
بهترین جا برای اینکه بفهمید کارمندانتان چه احساسی راجع به کار برای شما دارند، همان میز کارشان است. خانم گیسلر می گوید «به سر کار آنها بروید و با آنها صحبت کنید. از آنها بپرسید که آیا به چیزی احتیاج ندارند؟». به زبان بدن، تون صدا و تماس چشمی آنها هنگام پاسخ به سوالتان توجه کنید. جواب های رک و راست و مشتاقانه علامت خوبی برای راست گویی فرد است. پاسخ های گنگ و همراه با مکث یا زبان بدن ناراحت ممکن است به دلیل وجود یک مشکل باشد.
خانم گیسلر اضافه می کند که استخدام کردن آدم های مفید نیز مهم است. به دنبال کسانی باشید که طبیعتی مثبت، سخت کوش دارند و آنها را به تیم خود اضافه کنید. زمانی که کارمندی مشکل ایجاد می کند، سریعا واکنش نشان دهید و مسئله را حل کنید وگرنه آن فرد مشکل دار با آزار سایر کارمندان، کارایی شرکتتان را پایین و مشکلات تان را دوچندان خواهد کرد. به گفته خانم گیسلر «زندگی آنقدر کوتاه است که زمانی برای کار با آدم های بد ندارید.»